قاصدک شمس توس
در غرور زندگی
من فکر می کردم که دنیا صفحه ی شطرنج و من شطرنج بازی ماهر و زیرک تمرکز می کنم بر آن و چینم مهره های بخت خود را پشت یکدیگر اسب را جانانه می تازم قلعه را با عشق می سازم من حمایت ها کنم از شاه خود با فیل و سربازم زندگی را شاد می دیدم قصر خود آباد می دیدم آن وزیر زیرکم در صفحه شطرنج دنیا را شاد و خندان، شاخه ی شمشاد می دیدم در غروب زندگی دنیا همان شطرنج و من یک مهره ی بی جان به دست کودکی نادان گهی این سو گهی آن سوی این میدان گهی هم خارج از صفحه...
قاصدك! هان، چه خبر آوردي؟ از كجا وز كه خبر آوردي؟ خوش خبر باشي، اما، اما گرد بام و در من بي ثمر ميگردي انتظار خبري نيست مرا نه ز ياري نه ز ديار و دياري باري برو آنجا كه بود چشمي و گوشي با كس برو آنجا كه تو را منتظرند قاصدك در دل من همه كورند و كرند دست بردار ازين در وطن خويش غريب قاصد تجربه هاي همه تلخ با دلم ميگويد كه دروغي تو، دروغ كه فريبي تو، فريب قاصدك هان، ولي... آخر... اي واي راستي آيا رفتي با باد؟ با توام، آي! كجا رفتي؟ آي راستي آيا جايي خبري هست هنوز؟ مانده خاكستر گرمي، جايي؟ در اجاقي طمع شعله نميبندم... خردك شرري هست هنوز؟ قاصدك ابرهاي همه عالم شب و روز در دلم ميگريند
یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, :: 16:23 :: نويسنده : آمنه
عدد جا افتاده را حدس بزنيد : 9، 61، 52 ، 63 ، 94، ..... ، 18 یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:, :: 16:22 :: نويسنده : آمنه
مينا و تينا دو تا خواهر دوقلوی کاملا شبيه به هم هستند. اين دو تا يکيشون راستگو و يکیشون دروغگوست. . من از يکيشون پرسيدم : آيا تينا دروغگوست؟ جواب داد : بله . به من بگوييد من با تينا صحبت می کردم يا مينا؟ درباره وبلاگ به وبلاگ ما خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |